بکتاشبکتاش، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

بکتاش

بکتاش در سزمین عجایب

1392/9/24 13:03
نویسنده : مامان بکتاش
2,618 بازدید
اشتراک گذاری

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

سلام عزیزم

دیروز جمعه ٧/٧/٩١ با آیدا و آیسان (دختر عمه هات)رفتیم سرزمین عجایت اول که رفته بودیم انقدر برات تازگی داشت که هاج و و اج مونده بودی و اینور و اونور و با تعجب نگاه میکردی  اول از همه با بابات و بچه ها رفتی سوار قطار شدی  خیلی خوشت اومده بود و دست میزدی بعدم رفتیم  سوار هواپیما و بالن  شدی توی هواپیما شما صندلی جلو نشستی، کمربندم برات بستم منم روی صندلی عقب نشستم و از پشت هواتو داشتم انقدر خوشت اومده بود که نگو و نپرس عین خلبانا توی بازی هایی که ماهم باهات بودیم خیلی لذت می بردی  و خوشت می اومد اما بازی هایی که ما باهات نبودیم ی کمی می ترسیدی ، کلاً متعجب بودی از عروسک سرزمین عجایب هم که اومد سمتت میترسیدی بیچاره می خواست  بغلت کنه.

 خیلی دوست داشتم باهاش عکس بندازی اما تا میدیدیش میترسیدی و خودتو جمع و جور میکردی اونم انقدر برات شکلک درآورد اما هیچ فایده ای نداشت ازش خوشت نیومد که نیومد سرتم برمیگردوندی که ی وقت نبینیش

 توی قطار دریایی هم کنار آیدا نشستی و  دست میزدی ، خیلی خوشت اومده بود  انقدر ذوق زده شده بودی که شامت هم که برات آورده بودم نخوردی این اولین باری بود که رفتی سرزمین عجایب ، برای ما هم جالب بود و دوست داشتیم.

ما از شما بیشتر ذوق میکردیم انقدر بازی کردی و خسته شدی که تا رسیدیم توی ماشین و اومدی توی بغلم سریع خوابت برد

    

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بکتاش می باشد